شهر هوشمند یه نیاز یا تجمل گرایی؟


ماه گذشته در همایشی با عنوان Iran Smart City 2016 حضور داشتم که دومین سال برگزاری را پشت سر گذاشت. در این همایش که از طرف وزارت ارتباطات  و وزارت کشور برگزار شده بود سخنرانی های جالب و در عین حال متناقضی اتفاق افتاد. و در کنار آن نیز نمایشگاهی از توانمندی های کشور در حوزه شهر هوشمند و اینترنت اشیا برگزار شده بود که خالی از لطف نبود.

خیلی قصد ندارم در مورد سخنرانی ها و نمایشگاه جانبی برگزار شده وارد جزییات بشم و بیشتر دلم میخواد در مورد لزوم ورود مدیریت کلان کشور به هوشمند سازی مدیریت منابع شهری چند خطی بنویسم.

آنچه که در حال حاضر در کشور ما و در زمینه مدیریت منابع حیاتی در حال اتفاق است در این مقطع تاریخی قابل قیاس با عصر حجر است. به عنوان یک مثال ساده توجه به هدر رفت آب در سطح کشور و در نظر گرفتن بحرانی که از آن با عنوان بحران آب یاد شده و یا دیگر نهاده های انرژی که نقشی کلیدی در زندگی بشر امروز ایفا می کنند به سادگی می تواند مصداق جمله پیشین باشد.

هدر رفت آب در کشور ما یک موضوع بسیار جدی و غیر قابل چشم پوشی است که با توجه به مصرف چیزی بالغ بر 92 درصد آب کشور در صنعت کشاورزی می توان به سادگی در یافت که بیشترین میزان هدر رفت آب در کجاست. بر اساس آمارهای وزارت نیرو چیزی بالغ بر 70 درصد آبی که برای کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد به در می رود و بهره وری از آب در کشور ما به این دلیل کمتر از 35 درصد است در حالی که این عدد در کشورهای توسعه یافته معادل 70 است.

906b2185a06fe0a301bca186c4ab969d

در این وضعیت جای تاسف است که 80 درصد میزان اتلاف آب در کشاورزی به دلیل عدم استفاده از روش های مکانیزه آبیاری است و با این حال همچنان هم این روند ادامه می یابد. وزارت نیرو اخیراً برای مدیریت مصرف اقدام به نصب کنتور های هوشمند  بر روی چاه های تامین کننده آب مزارع نموده است و البته این خبر بسیار خوبی است. (برگرفته از روزنامه دنیای اقتصاد)

اما آیا نصب کنتور هوشمند به تنهایی می تواند راهکاری برای مدیریت بحران باشد؟

وقتی از شهر هوشمند سخن به میان می آید در مورد یک مقوله محدود به موضوع خاص صحبت نمی شود بلکه منظور یک راهکار فراگیر و جامع مدنظر است که بر اساس آن تک تک رفتارها و ابزارها به یک میزان مشخصی از هوشمندی دست یابند که بر آن اساس هر حرکتی بسته به اینکه در کدامیک از شئون زندگی قابل تعریف است با یک آینده نگری از پیش تعریف شده در راستای سیاست های کلان شهری و کشوری قابل ارزیابی بوده و بر همان اساس مدیریت، نظارت و کنترل گردد.

اگر به مثال آب و صنعت کشاورزی برگردیم، وقتی که مصرف آب توسط کنتور های هوشمند مورد مدیریت قرار می گیرد به این معنی است که دیگر به روش های سنتی مانند روش غرقابی نمی توان زمین ها را آبیاری نمود و لازم است روش های نوین مانند آبیاری قطره ای مورد استفاده قرار گیرد اما پیش از آن لازم است که کشاورز تحت یکسری روش های مشخص و البته با به کارگیری ابزارهای متناسب به این سطح از هوشمندی دست یابد که بر اساس این تغییر رویه آبیاری چه تغییراتی لازم است در کسب و کار خود به وجود آورد و نباید فراموش کرد آموزش یکی از کلیدهای اصلی حرکت به سمت زندگی هوشمند می باشد.

اما متاسفانه با این تغییر رویکردها امروزه شاهد آنیم که کشاورزان به دلیل کمبود آب به جای اصلاح روش زمین های کشاورزی خود را به هر روش ممکن خشک نموده و تبدیل به ساختمان مسکونی و یا ویلا می نمایند تا برای خود درآمدی کسب کنند درآمدی که چندین برابر درآمد حاصل از کشاورزی برایشان سود دارد. (برگرفته از خبرگزاری مهر)

و این در حالی است که اصلاً برآورد صحیحی از بازدهی این صنعت با روند کم آبی پیش رو به دلیل کمبود یک شبکه هوشمند جمع آوری، تحلیل و گزارش دهنده در راستای بهینه سازی مصرف و تولید موجود نیست و در صنایع دیگر نیز وضعی بهتر از این نداریم.

با این توضیحات لازم است بازنگری جدی و دقیقی برای حرکت به سمت شهر هوشمند رخ دهد و این تنها زمانی امکان پذیر است که یک برنامه ریزی دقیق و همه جانبه در این خصوص به وجود آید و همه نهادها خود را موظف به اجرای آن دانسته و از فرافکنی به هر شکلی بپرهیزند.

نکته آخر اینکه اگر بخواهیم حرکت به سمت این مقوله مهم را موکول به اجرای شهر الکترونیک نماییم یک خطر جدی و بزرگ در کمین خواهد بود و آن هزینه یکپارچه سازی سامانه های از هم گسسته ای خواهد بود که هر یک متولی متفاوتی دارد. به این ترتیب حرکت به سمت شهر الکترونیک هم باید در راستای ایجاد شهر هوشمند برنامه ریزی و اجرا گردد تا در نهایت با یک سیستم جامع متصل و برخط در کوتاهترین زمان ممکن بتوانیم از اثرات کوتاه مدت این راهکار نهایت بهره برداری را انجام دهیم.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *